محل تبلیغات شما

اگه بخوام از مهمترین تجربه شروع کنم قاعدتا موضوع باید چیز دیگه ای باشه اما ترجیح میدم هربار موضوع مبتلابه همون وقت یا فکرم رو بگم.

 

واقعیت اینه که ما خانوما یه دوره ی کذایی ماهیانه به اسم داریم که همه زندگیمونو زیر و رو میکنه؛ جسمی، روحی، اجتماعی، خانوادگی و

قطعا اگر شما یه خانوم باشید میفهمید من چی میگم اگرم آقا هستید لطفا لطفا لطفا توضیحات این نوشته و نوشته های دیگه ای که در این باره توی اینترنت هست رو بخونید تا ان شاء الله حداقل یه کلیتی دستتون بیاد که خانوما چه اتفاقی رو هر ماه پشت سرمیذارن.

دلایل علمی و فلسفی و اخلاقی و فلان و بهمان به کنار، من امروز میخوام فقط درمورد حال روحی و جسمی یه خانوم حرف بزنم جدای از اینکه چرا

 

خوب یادمه یه بار رفتم دکتر ن و از زیادی عوارض جسمی قبل از م شکایت کردم. از سردردای شدید گرفته تا حالت تهوع و دل درد و کمردرد.

دکتر توی چشمام نگاه کرد گفت عزیزم هردردی قبل از برای خانوما طبیعیه !

نمیخوام بگم هرکی هردردی داره از ه میخوام بگم میتونه زمینه ایجاد هردردی باشه

آقایون محترم لطفا دقت کنین :)

این از بخش جسمی کار

بیایم سر بخش روحی

تا حالا خبر بستری شدن یکی از نزدیکانتون رو توی بیمارستان شنیدید؟

اگر بله چطوری بی قرار شدید؟ چطوری بغض کردید؟ چطوری دست و دلتون لرزیده؟ چقد ترسیدید که نکنه اتفاق بدی واسش بیفته؟ چقدر احساس کردید هیچکاری از دستتون برنمیاد و فقط باید بشینید تماشا کنید تا یه خبر خوش بهتون برسه؟

یه زن هرماه قبل از ش تمام این حسا رو تجربه میکنه. بی قراری، بغض، ترس، ناامیدی اونم در سطح بسیار زیادش

کافیه یه نفر بهش بگه تو تا بشینه چند ساعت گریه کنه

کافیه یه جرقه افکار بد توی ذهنش بخوره، دست خودش نیست شاید ساعت ها به بدترین اتفاقای ممکن فکرکنه و اذیت بشه

دست خودش نیست

دست خودش نیست

دست خودش نیست

خودش بیشتر از همه زجر میکشه

اما راهی نداره مجبوره فقط لحظه ها رو بشماره تا بلاخره این خون لعنتی از بدنش خارج بشه.

 

آقای بزرگواری که خانومت نزدیک شه لطفا انقدری بخون و تکرار کن واسه خودت که هیچ وقت یادت نره خانومت داره دورانی رو میگذرونه که با تموم وجودش زجر میکشه و از خداشه هرچه سریعتر تموم بشه

لطفا درکش کن

به حرفاش گوش بده؛ اگه هیچکاری نمیتونی بکنی لااقل شنونده خوبی باش

بغلش کن

به خدا قسم برای یه زن هیچی بیشتر از این آرامش بخش نیست که شوهرش به حرفاش گوش بده، بغلش کنه، بگه دوسش داره.

به خدا صدتا خونه و ماشین و چیزای دیگه جای اینا رو نمیگیره

فقط این مدت کنارش باش

هواشو داشته باش

حوصله کن

حوصله کن این مدت و بعدش ببین همین زن بداخلاق چطوری پابند زندگیت میشه، چطوری تو رو با دنیا عوض نمیکنه، چطوری یه آقا میگه صدتا آقا از دهنش میریزه.

اجر معنویتم که سر جای خودش هست

یه لبخند و شوخی تو با خونوادت که اجر جهاد داشته باشه دیگه ببین صبر بر بداخلاقی همسر چی میشه.

 

اما خانوم عزیز

تا حالا با مردت صحبت کردم حالا تو لطفا گوش بده

من کاملا متوجه هستم که توی این دوران چقدر اذیت میشی و کنترل همه چیز از دستت خارج میشه اما:

عزیزدلم بخاطر زندگی خودت، بخاطر رابطتت باید و باید و باید یه جاهایی خودت رو کنترل کنی.

باید تمرین کنی و بتونی توی شرایطی که بهم ریختی و اذیتت کردن انقدری به خودت مسلط باشی که هر حرفی رو نزنی

گاهی اجر و ارزش چندین ماه تلاش با یه حرف توی این دوران از بین میره و این خیلی بده

گاهی نمیشه جبران کرد

گاهی تا آخر عمر حرفی که زدی از ذهن شوهرت پاک نمیشه

پس بهتره هرچقدر سخت، هر چقدر دردناک، بعضی از حرفا رو هیچوقت به زبون نیاری

راه چارشم چند مورده

اول اینکه توی این دوران سعی کن روی یه مسئله زیاد زوم نکنین

وقتی دیدی صحبت و تحلیل در مورد یه مسئله زیاد شد سریع بحث رو عوض کن

دوم درمورد مسائلی که باعث ناراحتیت میشه یا قبلا شده مطلقا توی این دوران صحبتی نکن

و سوم در نهایت اگر میدونی خیلی حالت بده و ممکنه صبتی بکنی که نباید اصلا شرایط گفتگو رو فراهم نکن یا اگر همسرت خواست شروع کنه محترمانه بگو فعلا نه

زوج هایی که عقدن توی این مورد سومی لطفا باهم بیرون نرن

چون حالشون که بهتر نمیشه هیچ، یه خاطره بد میسازن

 

 

چقدر حرف زدم

ببخشید طولانی شد :(

لطفا حتما با ذکر جنسیتتون نظرتون رو بهم بگین

ممنونم

دو / دغدغه های امروز

دوازده / تجربیات متاهلی ۱

پنج / دوست ، وقاحت

رو ,یه ,توی ,چطوری ,خودش ,دوران ,توی این ,این دوران ,قبل از ,و از ,دیگه ای

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها